بررسی و نقد پایان نامه ها

پایان نامه ارشد : آثار ابطال تصمیمات اداری در آراء دیوان عدالت ا

 

  • مفهوم بطلان

بطلان: «در لغت مصدر ماده‌ی بطل است و باطل نقیض حق است. یعنی چیزی که ثبات ندارد. بطلان در کلمات فقها، حکم شرعی وضعی در مقابل صحت است و در موردی اطلاق می‌شود که مطابق با شرایط و خصوصیات معتبر از ناحیه‌ی شارع نباشد، همچنین عمل مانند معدوم است و غالبا اثری بر آن مترتب نمی‌شود.» (مجله فقه اهل بیت ؛1385؛185)

      (در تفاوت بین ابطال و بطلان باید ذکر نمود که ابطال حکم تاسیسی است در حالی که بطلان حکم امضایی می باشد این بدان معنا است که در ابطال قبل از صدور حکم دادگاه بر بطلان قرارداد وجود داشته و این تصمیم قضایی است که با عمل حاکمیتی آن را از بین می برد، حال آنکه در بطلان تنها اعلام آن چیزی است که از پیش وجود داشته است و در واقع قاضی تنها بطلان را احراز می‌کند.) (محسنی و  قبولی درافشان، 1389: 248- 249) آنچه که در حقوق خصوصی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است بحث بطلان است نه ابطال؛  چرا که حقوقدانان در ایران معتقدند که عقد یا باطل است یا صحیح. « قراردادی که شرایط لازم برای تعلق عنوان صحت را نداشته باشد قاعدتا از روز ازل باطل خواهد بود. از نظر این دسته حالتی قابل پذیرش نیست که بتوانیم در آن تصور کنیم عقد باطل بشود نه اینکه باطل باشد و در نتیجه آن عقد را از روز ازل باطل نکنیم. در واقع برای این دسته ابطال به معنای حکم به بطلان است. ابطال در این موارد نه به معنای ملغا کردن و عدم ترتب اثر مطلوب بر عمل باطل شده است؛ در واقع ابطال فعل حاکم یا قاضی است که به بطلان معامله یا ملک یا دعوا حکم می کند. اما در مواردی که ابطال عمل،  فاسد کردن عملی است که از اول صحیح انجام گرفته است؛ ظاهرا اختلاف نظر است.» (شهیدی،2/ 1379: 57)

      دکتر کاتوزیان عقد قابل ابطال را عقدی معرفی می‌نماید که (از آغاز انعقاد به وسیله‌ی اشخاص مورد حمایت قانونگذار قابل حذف است که در واقع این قابلیت حذف می‌تواند در نتیجه‌ی اراده‌ی صریح یا ضمنی هر یک از طرفین معامله یا شخص ثالث یا به تقاضای هر یک از ایشان و به موجب رای داگاه به معامله‌ی باطل تبدیل می‌شود. ایشان معتقد است می‌توانیم معاملاتی صحیح با قابلیت ابطال را در حقوق ایران داشته باشیم. البته باید ذکر کرد که در هر حال برای حقوقدانان متوفقا پذیرش حالتی که در آن ابطال تنها ناظر به آینده باشد و اثر قهقرایی نداشته باشد امکان پذیر نیست.)(کاتوزیان،2/ 1371: 307) چنان که در بحث معاملات با قابلیت ابطال نیز، در هر حال ابطال را رو به گذشته می‌دانند؛ هر چند بر سر همین مسئله معامله با قابلیت ابطال به دلیل همین عدم پذیرش ابطال، آن را مفهومی متعارض با فقه امامیه می‌دانند؛ حال آنکه می‌توان گفت که این مفهوم تنها مفهومی نامانوس است نه متعارض. چنانکه می‌بینیم از این مفهوم در قانون تجارت به کرات استفاده شده است. برای مثال ماده 40 لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت 1347 می‌خوانیم: «انتقال سهام با نام باید در دفتر ثبت سهام شرکت به ثبت برسد و انتقال دهنده‌ی وکیل یا نماینده‌ی قانونی وی باید انتقال را در دفتر مزبور امضاء کند…….،» و در پایان آمده است: «هر انتقالی که بدون رعایت شرایط فوق به عمل آید، از نظر شرکت و اشخاص ثالث فاقد اعتبار است..» ماده‌ی مذکور این فکر را به ذهن متبادر می‌سازد که عقد در رابطه‌ی بین دو طرف اعتبار دارد. مثال دیگر مواد 131، 130، 129 لایحه قانون اصلاح قسمتی از قانون تجارت1347 است .

بند دوم: مفهوم ابطال در حقوق اداری

«حقوق اداری به عنوان شاخه‌ای از حقوق عمومی، حقوق حاکم بر اداره‌ی عمومی و روابط آن با مردم است.» (هداوند و آقایی طوق، 1389 :11) مسئله اصلی حقوق اداری چگونگی تعامل و ایجاد هماهنگی میان منفعت عمومی و حقوق فردی است.

      لذا با توجه به وظیفه‌ی ویژه‌ی این شاخه از حقوق، تمامی امور، موضوعات و وضعیت‌های حقوقی که در این حوزه مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد باید با توجه به همین وظیفه‌ی ویژه و موقعیت حقوق اداری ‌باشد. نتیجه این خواهد بود که ابطال نیز به عنوان یک وضعیت حقوقی باید در حقوق عمومی تعریفی مختص به خود داشته باشد. در عالم حقوق فارغ از داخلی و خارجی بودن آن می‌توان گفت که :

      ابطال در عالم حقوق به معنای « قابلیت باطل کردن یک امر حقوقی بر اساس یک رویداد خاص است.  این اصطلاح اشاره دارد به قابلیت رسیدن به نتیجه ای که دلیل آن رعایت ضابطه‌ای معین و مسلم باشد مشروط بر اینکه اگر ضابطه مورد نظر رعایت نشود نتیجه‌ی بدست آمده «ابطال» یا رد قضیه می‌باشد.»(بیکس، 1388 : 256)

     اما درحقوق اداری ابطال به عنوان یک ضمانت اجرای شدید برای یک تصمیم اداری که خلاف یک نرم حقوقی معین اتخاذ شده می‌باشد و به عنوان یک عمل یا ( واقعه ) حقوقی و یکی از عوامل زوال تصمیمات اداری باعث می‎شود تا یک تصمیم اداری نادرست کاملا از چرخه حقوقی خارج شود و این بهترین وسیله برای تضمین حاکمیت قانون در یک دستگاه اداری است. در حقوق فرانسه دعوای تخطی از اختیار  دارای سه نوع اصلی است که عبارتند از :

 الف) دعوای ابطال یا قانونیت به معنای خاص ب) دعوای ارزیابی قانونمندی ج) دعوای عدم موجودیت یک تصمیم اداری

     (بر اساس مبانی تاریخی در حقوق فرانسه در دعوای ابطال، فرد دنبال نفع شخصی نیست (دعوای ابطال دعوای شخصی نیست.) این موضوع در طول تاریخ شاخص حقوق فرانسه  بوده است، و این بخاطر نگاه فرانسه به دولت است (دولت و ملت یک مفهومند.) لذا فرد نمی‌تواند علیه خود طرح دعوا کند؛ در نتیجه اگر طرح دعوا می‌شود دعوای قانونیت است. یعنی دعوا برای اصلاح رفتار اداره است؛ چون مامور قانون را زیر پا گذاشته است؛ در نتیجه دعوا نوعی است. به همین دلیل در دعوای ابطال در فرانسه ماهیتا دعوایی مطرح نیست. چون تقابل دو حق وجود ندارد پس تصمیم جنبه‌ اعلامی پیدا می‌کند. به معنای دیگر تنها یک گزاره عام (مانند آیین نامه) را با قانون (یک گزاره‌ی عام دیگر) می‌سنجد. البته این نگاه امروزه تغییر کرده و تعدیل شده است به گونه‌ای که ابطال در کنار دعوای نوعی بودن، قابلیت آن را دارد تا یک دعوای شخصی نیز باشد و به عبارتی دیگر نفع اشخاص نیز در این دعوا می‌تواند منظور گردد. دعوای عدم موجودیت شباهت زیادی به دعوای ابطال دارد به همین دلیل خیلی کاربرد ندارد. خواهان تقاضا دارد که قاضی رای دهد یک تصمیم اداری اصلا پدید نیامده است و در واقع تفاوت زیادی با دعوای ابطال به معنای خاص ندارد و به لحاظ نتیجه هر دو وضعیت حقوقی را به زمان قبل از تصمیم بر می‌گردانند. اما آنچه بین این دو ایجاد تفاوت می‌کند آن است که در دعوای ابطال ظاهرا همه چیز انجام شده تنها یک یا چند چیز فاسد است ولی در دعوای اعلام عدم موجودیت برخی از حلقه ها مفقود هستند؛ اما باز هم برای رسیدن به هدف در این مورد می‌توان از دعوای ابطال استفاده کرد. درهرحال درحال حاضر دعوای عدم موجودیت دعوایی نیست که در حقوق فرانسه خیلی کاربرد داشته باشد در رسیدگی به قانونیت تصمیم قاضی فقط حق ابطال تصمیم را دارد و نمی‌تواند راجع به تصمیم اظهار نظر کند. نتیجه آن خواهد شد که حتی در صورت دعوا دانستن این فرآیند نمی‌توان آن را دعوایی کامل دانست.) (واعظی، 1390: 32-35 )

     (دعوای ابطال در فرانسه خود شامل دعوای تجاوز از اختیار و دادخواهی فرجام است. دعوای تجاوز از اختیار دعوایی است که علیه یک عمل عمومی مقام اداری می‌باشد و استدعای بدست آوردن ابطال این عمل را دارد. دوم اینکه دادخواهی فرجام دعوی است علیه تصمیم اخذ شده توسط محکمه‌ی اداری که در آخرین مرحله صادر شده و استدعای ابطال این تصمیم می‌شود. دادخواهی تجاوز از اختیار سعی در ابطال یک عمل اداری به عنوان اینکه مشروعیت (قانونی) ندارد را می‌نماید. دلایلی که می‌توانند برای اثبات ادعا مفید باشند، هر نوع دلیل حقوقی به استثنای دلایل مربوط به مناسب بودن عمل اداری است. قاضی همیشه موظف به مراقبت از اداره است تا اعمال آن مطابق با قانون باشد ولی در حیطه ی وظایف او نیست که بررسی نماید تا در چه حالت معینی، چه عملی بایستی توسط اداره انجام شود یا نشود. چون عناصر و وسایل لازم جهت بررسی چنین عملی را دارا نیست. دادخواهی فرجام به طور محسوسی به دادخواهی تجاوز از اختیار نزدیک می‌شود ولی فقط علیه تصمیمات قضایی قابل اعمال است. در واقع علیه آراء دادگاه ها اداری در حالی که دادخواهی تجاوز از اختیار علیه اعمال اداری قابل اعمال است.) (رضایی زاده،1390: 229)

     اما در مورد مفهوم این نهاد در حقوق اداری ایران یک سری اختلاف نظر‌هایی بروز نموده است. هدف از توضیح این بخش آن است که با بررسی ادله و توجه به تمام ضرورت‌ها به مفهومی متناسب دست پیدا کنیم. ابتدائا ذکر این نکته ضروری به نظر می‌رسد که حقوق مدنی در ایران به عنوان یک حقوق مادر مد نظر قرار دارد؛ لذا تمامی اعمال حقوقی که در تمامی عرصه‌ها صورت می‌گیرد واجد ریشه‌ای مدنی خواهد بود؛ مگر اینکه بتوان دلیلی برای تمایز آن عمل از اعمال حقوقی مشابهش در حقوق مدنی پیدا کرد.

     در حقوق اداری حکم ابطال از سوی یک مرجع قضایی یا یک مرجع ثالث مانند یک دادگاه اداری صادر می‌شود. «این نوع دعوی در حقوق ایران کاملا تازه است و بخشی از صلاحیت دیوان عدالت اداری را تشکیل می‌دهد و به این وسیله دیوان به صورت یک مقام کنترل کننده ی مهم در می‌آید که می‌تواند به طور موثر به حاکمیت قانون در دستگاه ‌اداری‌ کشور کمک کند.» (موتمنی، 1385: 429)

     در دعوی ابطال شاکی مدعی است که تصمیم و یا عمل اداری خلاف قانون است و از دادگاه می‌خواهد که آن را لغو و باطل سازد. «در این دعوی گرچه شاکی، در اقامه دعوی و بطلان تصمیم و یا عمل اداری ذی نفع است، لکن خواسته‌ی او به گونه ای است که چنانچه دادگاه، حق را به او بدهد و تصمیم یا عمل مورد شکایت را لغو و باطل سازد، اثر حکم به همه‌ی افراد سرایت می‌کند و همه‌ی افراد از ابطال و تصمیم عمل اداری مخالف قانون سود می برند به همین جهت در اصطلاح گفته می‌شود که اثر حکم ابطال، جنبه ی کلی و عینی دارد و شامل تمام افراد می‌شود.»(همان)

در رابطه با اینکه این نهاد چه تفاوتی با نهاد مشابه خود در حقوق مدنی دارد استدلالات متفاوتی می‌توان داشت. اظهارنظر حقوقدانان و همچنین فقهای شورای نگهبان بسیار متشتت است. در آراء دیوان نیز به دلیل اینکه این نهاد تنها وظیفه‌ی خود را بررسی تصمیم و در نهایت اعلام نظر می‌داند نه بحث و بررسی و اعلام نظر در مورد دکترین حقوقی، اثری از دقت نظر و تحلیل حقوقی در مورد مفهوم ابطال دیده نمی‌شود. مثلا در رایی در پی اقامه دعوی خواهان به خواسته ابطال بخشنامه‌های شماره 30087/110 مورخ 24/10/1376 و 3252/666 مورخ 26/1/1377 وزارت مسکن به لحاظ مغایرت آن دو با تبصره‌ی 3 ماده 11 قانون زمین شهری مصوب 22/6/1366 مجلس شورای اسلامی و ماده 60 اجرایی قانون زمین شهری مصوب 15/2/1367 هیات عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ 26/4/1378 تشکیل و پس از بحث و بررسی با اکثریت آراء به شرح زیر به صدور رای مبادرت نمود :

     «نظر به اینکه قانون اراضی شهری مصوب 27/12/1360 و همچنین قانون زمین شهری مصوب 23/6/1366 به اتکای اصول و احکام  ثانویه با هدف تامین نیازمندی‌های عمومی و تدارک واحدهای مسکونی برای افراد فاقد مسکن تصویب شده بود. واگذاری زمین به افراد واجد شرایط در اجرای قوانین فوق الذکر به قیمت روز، موافق اهداف مقنن و مصرحات مندرج در قوانین مزبور نیست. بنابراین بخشنامه‌های شماره‌ی 20087/110 مورخ 24/10/76 وشماره‌ی 3252/666 مورخ 26/1/1377 در حدی که متضمن واگذاری زمین به افراد واجد شرایط به قیمت روز است مخالف قانون و به استناد قسمت دوم ماده 25 قانون (سابق) دیوان عدالت اداری ابطال می‌شود.»

     همان طور که پیداست در این رای دیوان صرفا به ابطال یک مصوبه دولتی می‌پردازد بدون اینکه مفهوم دقیق ابطال را که مترادف با تعبیر آن در ادبیات حقوق خصوصی است (بطلان از زمان عقد قرارداد) یا مفهومی متفاوت باشد، اشاره‌ای نماید. کما اینکه در صدور آرای گذشته مبنی بر ابطال مصوبات دولت نیز، به همین منوال عمل نموده است. قاضی به استدلال در ذهن خود می‌پردازد و تنها حکمی را که ناشی از این استدلال است اعلام می دارد. در مورد مفهوم ابطال در حقوق اداری ایران نظریاتی مطرح شده است که عبارتند از:

  • نظر اول: ابطال حقوق اداری همان ابطال حقوق مدنی در معنای خاص است در نتیجه آثار آن ناظر به آینده خواهد بود و در اقداماتی که در گذشته انجام شده است اثر ندارد. این استدلال برخی از حقوقدانان است که ابطال اثری انتقالی دارد و نمی‌توان آن را کاشف از این دانست که آن عمل از ابتدا وجود نداشته است. همچنین شورای نگهبان در اظهار نظر تفسیری خویش اعلام نموده است که« ابطال اقتضای چیزی بیش از ابطال را ندارد.»[1] این نظریه نشان دهنده آن است شورای نگهبان معتقد است که ابطال در ذات خود تنها می‌تواند اثری رو به آینده داشته باشد و نمی‌توان بر آن اثری انتقالی بار نمود. لکن نقدی جدی که می‌توان بر این نظر وارد نمود آن است که هر چند حقوق خصوصی بالاخص حقوق مدنی به عنوان یک حقوق مادر شناخته می‌شود اما هر آنچه که از یک نهاد اقتباس می‌کنیم نباید لزوما به تمامی وامدار اصل خود باشد. به نوعی این نظریه اقتضائات حقوق اداری را نادیده گرفته است چرا که ابطال یک تصمیم باید ابتدائا در جهت از بین بردن آثار نامطلوب ناشی از آن تصمیم باشد، حال آنکه در ابطال ناظر به آینده آثار از بین نمی‌رو‌د تنها از ادامه یافتن آن جلوگیری خواهد کرد و در نتیجه این برخورد ضمانت اجرای ابطال نخواهد توانست  حراست خوبی از حاکمیت قانون در حوزه‌ی حقوق اداری به عمل آورد.
  • نظر دوم: ابطال را هم ردیف با بطلان دانسته و اینگونه تفسیر می‌نماید که ابطال در واقع همان حکم به بطلان حقوق مدنی است. اگر بخواهیم بدون اینکه شرایط ویژه حقوق عمومی را در نظر بگیریم و استدلال نماییم، می‌توان این گونه گفت که علت‌های ابطال یک تصمیم اداری در قانون دیوان عدالت اداری حکم مبانی صحت عقد در حقوق مدنی را دارند در نتیجه با عدم وجود این شرایط، تصمیم اداری ناصحیح؛ باطل و کان لم یکن خواهد بود. اما مشکل اینجا بروز خواهد کرد که حقوق مدنی به روابط بین اشخاص معدود می‌پردازد و شرایط عقود شرایطی بین دو نفر است، حال آنکه در حقوق اداری، ما اولین چیزی که باید مد نظر داشته باشیم منفعت عمومی است؛ چرا که در حقوق اداری این رابطه دولت و مردم است که تنظیم می‌شود. در نتیجه با عطف به ماسبق کردن حکم ابطال روابط حقوقی و اقداماتی که بر اساس آن تصمیم نادرست ایجاد شده تماما به هم خواهد ریخت و تمامی روابطی که بر اساس یک تصمیم اداره شکل می‌گیرد متزلزل خواهد بود و تمامی حقوق مکتسبه‌ی افراد زیر سوال خواهد رفت. قضات دیوان نیز همه به نوعی با این نظر موافقند (معاونت آموزش و پژوهش دیوان عدالت اداری،1390: 493-501) همچنین متعاقب با رای تفسیری شورای نگهبان ریاست دیوان عدالت اداری نامه‌ای به این نهاد ارسال نمود که یادآور می‌کند اقتضای تصمیمات دیوان آن است که ابطال تصمیمات اداری توسط این نهاد عطف به ما سبق گردند که این امر نشان دهنده آن است که جامعه‌ی حقوق عمومی ایران خواهان پذیرش این نظریه است که باید در صورت نداشتن شرایط صحت یک تصمیم آن را کاملا از چرخه‌ی حقوقی خارج نمود. این نظریه نیز سعی بر آن داشته است که به حقوق مدنی وفادار بماند و در واقع معنای غالبی را که در حقوق مدنی از واژه ی ابطال در نظر گرفته در حقوق اداری مورد پذیرش قرار داده است. اما انتقادی که باز هم می‌توان بر این نظر وارد کرد در نظر نگرفتن اقتضائات حقوق اداری است. حقوق اداری همانگونه که دغدغه‌ی حقوق افراد را دارد به نظم عمومی نیز باید توجه کند. هر چند در واقع باید ابطال رو به گذشته باشد تا مطمئن باشیم که حقوق افراد مورد تخطی قرار نگرفته است؛ اما مسئله این است که گاها مواردی پیش خواهد آمد که قاضی باید بین نظم عمومی و حقوق افراد یکی را بر دیگری ترجیح دهد. به نظر می رسد بهتر باشد که در این موارد این حق به قاضی اداری داده شود که به بررسی پرداخته تا به نتیجه‌ای صحیح برسد که آیا ابطال رو به آینده باشد بهتر است یا اینکه واجد اثر قهقرایی باشد. هرچند کفه‌ی ترازو اغلب به نفع اشخاص خصوصی سنگین تر و در نتیجه اصل بر ابطال با اثر قهقرایی خواهد بود.

سوالات یا اهداف پایان نامه :

تمامی این موارد باعث گردید تا سوال اصلی این پژوهش آن باشد که آثار ابطال تصمیمات اداری در دیوان عدالت اداری چه خواهد بود؟ در حین پاسخ به سوال اصلی پژوهش پرسش‌های دیگری نیز مطرح گردید که نگارنده در صدد بوده است تا به عنوان سوال‌های فرعی به آنها پاسخ گوید. از جمله مهمترین سوالهای فرعی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: مفهوم ابطال در حقوق اداری چیست؟ چه چیزی باعث شده تا ابطال از سایر عوامل زوال حقوقی تصمیمات اداری متمایز گردد؟ زمان اثر ابطال با در نظر گرفتن هر کدام از علل ابطال از کی خواهد بود؟ دیوان به هنگام بررسی مسئولیت مدنی دولت از کدام نظریه‌ی مسئولیت پیروی می‌کند؟ کدام دسته از حقوق اشخاص به هنگام ابطال تصمیمات در دیوان مورد حمایت قرار می‌گیرد؟ آیا کارمند به دلیل ابطال تصمیماتش در دیوان با مسئولیت اداری مواجه خواهد شد؟

 متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد

می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

متن کامل پایان نامه رشته حقوق - مقطع کارشناسی ارشد

لینک متن کامل پایان نامه رشته حقوق با عنوان : آثار ابطال تصمیمات اداری در آراء دیوان عدالت اداری  با فرمت ورد


دانلود پایان نامه : آثار ابطال تصمیمات اداری در آراء دیوان عدالت

 

مفهوم و مبنای  حکومت قانون

  • مفهوم

  امروزه این ادعا به ادعایی قابل قبول تبدیل شده است که تا وقتی در یک کشور قانون برقرار نشده و مورد شناسایی و احترام زمامداران قرار نگرفته است، آن نظام نظام حقوقی به معنای امروزی محسوب نمی‌شود. از این روست که امروزه مطلع هر سخنی راجع به دموکراسی و نهادهای دموکراتیک حاکمیت قانون است. به عنوان پیشینه‌ی حکومت قانون لازم به ذکر است که:

     « مهمترین عامل تجلی مدرن ایده‌ی حکومت قانون را می‌توان تحولات سیاسی اجتماعی انگلستان، خصوصا در قرن هفدهم دانست. تحولی تاریخی که منجر به شناسایی اصل حاکمیت قانون شد، به چالش کشیدن قدرت مطلق پادشاه توسط نظریه پردازان حقوقی و سیاسی بود.» (مرکزی مالمیر ؛ 1385؛26)

     حکومت قانون در طول تاریخ در نظام های حقوقی مختلف چهره‌های متفاوتی به خود گرفته است. در انگلیس (از نظر دایسی سه معنی، یا به بیان دیگر سه تعریف کلاسیک از حاکمیت قانون عبارتند از:

     اول اینکه حکومت نبایستی دلبخواهی باشد بلکه باید مطابق قواعد عام عمل کند، در وهله‌ی اول هیچ کس نباید به نحو غیر قانونی متحمل مجازات بدنی یا مالی شود، مگر بر مبنای نقض مشخص قانون وضع شده به روش قانونی نزد دادگاه های عرفی سرزمینی….

     دوم این که همه‌ی شهروندان در مقابل قانون برابرند: [حاکمیت قانون] به معنای برابری در مقابل قانون، یا تبعیت برابر همه‌ی طبقات از قانون مادی سرزمین که به وسیله‌ی دادگاه‌ها اجرا می‌شود؛ حاکمیت قانون به این معنا از ایده‌ی مستثنی کردن مقامات یا دیگران از تکلیف رعایت قانون حاکم بر دیگر شهروندان یا رویه‌ی قضایی محاکم عادی جلوگیری می‌کند.

     سوم : این که اصول بنیادین قانون اساسی انگلستان نتیجه‌ی تصمیمات قضایی مربوط به حقوق فردی بر مبنای قوانین عرفی(قوانین معمول و حاکم در دادگاه های کامن لا) است.) (همان؛28)

     چکیده‌ی این مطلب بدین معناست که حاکمیت قانون آن است که همه‌ی ارگان‌های حکومتی اعم از قوه‌ی مقننه، مجریه و قضاییه بر اساس قانون عمل کنند و تصمیم بگیرند سرانجام اینکه نقض قانون، ضمانت اجرا و مسئولیت داشته باشد.

     (در فرانسه از حاکمیت قانون با عنوان دولت قانونمند یاد می‌شود که تا حدودی با حکومت قانون انگلیسی متفاوت است. تحقق دولت قانومند با پی ریزی یک نظم حقوقی پای گرفت. در فرانسه دولت قانونمند دولتی است که در روابط خود با اتباعش و به منظور تضمین موقعیت‎های فردی ایشان، خود، تابع رژیمی حقوقی است و عمل دولت در مورد آنها، از طریق مقرراتی تحقق می یابد که برخی، تعیین کننده حقوق شهروندان است و برخی دیگر تعیین کننده‌ی راه و روشهایی که به کمک آنها می‌توان به اهداف دولتی نائل آمد.) (شوالیه، 1378 :22) با توجه به این تعریف دولت قانومند فرانسوی بر دو پایه‌ی اصلی استوار است: 1- برتر دانستن قانون بالاخص قانون اساسی نسبت به قانون عادی و به زبانی دیگر قائل بودن به یک نظم حقوقی سلسله مراتبی  2- با در نظر گرفتن برتری قانون نسبت به همه حتی قانونگذار، نفع شهروندان و حمایت از ایشان  به عنوان شالوده‌ای برای سلسله مراتب هنجاری در نظر گرفته می‌شود.

     در آلمان از حاکمیت قانون، تعبیر دولت قانونی برداشت می‌شود. برداشت آلمانی‌ها از حاکمیت قانون یا دولت قانونی این است که دستگاه دیوانی نه تنها از انجام عملی خلاف قانون باید خودداری نماید بلکه موظف است تنها در چارچوب قانون و مطابق با آن عمل نماید. از سوی دیگر دستگاه دیوانی دارای قدرت تصمیم گیری و ابتکار عمل در مورد کارهای مربوط به خویش و سازمان‌های داخلی خود می‌باشد و اینجا، عرصه‌ای است که در آن دستگاه دیوانی قادر است تمامی تمهیدات عام یا خاص را بی آنکه به هیچ متن قانونی مراجعه نماید، بکاربندد. در واقع شالوده‌ی دولت قانونی آلمانی عبارتند از: 1- دولت پلیسی: دولت در روابط خود با شهروندان و با توجه به موقعیت فردی آنان بر اساس قواعدی عام و اصولی از پیش موجود عمل می‌کند. 2- خود-تحدیدی : دولت تابع محدوددیت خاصی نخواهد بود.(همان: 18)

     در ایران  نگاهی کوتاه به حرکت‌ها و جنبش‌های اجتماعی در سده اخیر نشان می‌دهد اغلب جنبش‌های معاصر هدف صریح یا غایی خود را تثبیت حاکمیت قانون در جامعه قرار داد‌ه‌اند. مهم‌ترین هدف جنبش مشروطیت تاسیس عدالتخانه و حاکمیت قانون بود و یکی از اهداف انقلاب 1357 مبارزه با استبداد و خودکامگی بوده است و منظور از قانون همه‌ی قواعد حقوقی است که به عنوان حقوق اجتماع شناخته می‌شود و آن بر دو قسم است: اول، قواعدی که از طرف مقاماتی -سوای مقامات اداری –  وضع می‌شود. مانند قانون اساسی، قوانین عادی، عهدنامه‌ها و احکام قضایی، اصول عمومی حقوق و دوم قواعدی که به وسیله‌ی اداره وضع می‌شوند، مانند آیین نامه ها، نظامات اداری و نیز تصمیمات اداری انفرادی که خود سازمانها اتخاذ می‌کنند.

     درباره‌ی حاکمیت قانون نگرش‌های مختلفی به چشم می‌خورد؛ حاکمیت قانون در برابر هرج و مرج و بی نظمی، اولویت را به قانون و نظم در جامعه می‌دهد. این نگرش نوعی نگاه فلسفی به جامعه است که با مفاهیم مردم سالارانه مرتبط است. بر اساس این نظریه‌ی حقوقی بنیادین، دولت باید در چارچوب قانون عمل کرده و در دعاوی مورد اختلاف آنچه را اجرا کند که قانون مقرر داشته و از خلال رای دادرس‌ها اعلام می‌شود. نظریه‌ی یاد شده مربوط به مقرراتی است که باید در مسایل ماهوی و شکلی حاکم باشند. حاکمیت قانون چکیده‌ی واقعی اصل مشروطیت است. عبارت یاد شده در صورت بکارگیری به عنوان یک استاندارد و یا آرمان می‌تواند دربردارنده‌ی برداشت کلی از عدالت، مانند حمایت از حق‌های بشری، به عمل آمدن انتظارات مشروع و غیره باشد. به عبارت دیگر هر چیزی باید منطبق با قانون صورت گیرد.

سوالات یا اهداف پایان نامه :

تمامی این موارد باعث گردید تا سوال اصلی این پژوهش آن باشد که آثار ابطال تصمیمات اداری در دیوان عدالت اداری چه خواهد بود؟ در حین پاسخ به سوال اصلی پژوهش پرسش‌های دیگری نیز مطرح گردید که نگارنده در صدد بوده است تا به عنوان سوال‌های فرعی به آنها پاسخ گوید. از جمله مهمترین سوالهای فرعی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: مفهوم ابطال در حقوق اداری چیست؟ چه چیزی باعث شده تا ابطال از سایر عوامل زوال حقوقی تصمیمات اداری متمایز گردد؟ زمان اثر ابطال با در نظر گرفتن هر کدام از علل ابطال از کی خواهد بود؟ دیوان به هنگام بررسی مسئولیت مدنی دولت از کدام نظریه‌ی مسئولیت پیروی می‌کند؟ کدام دسته از حقوق اشخاص به هنگام ابطال تصمیمات در دیوان مورد حمایت قرار می‌گیرد؟ آیا کارمند به دلیل ابطال تصمیماتش در دیوان با مسئولیت اداری مواجه خواهد شد؟

 متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد

می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

متن کامل پایان نامه رشته حقوق - مقطع کارشناسی ارشد

لینک متن کامل پایان نامه رشته حقوق با عنوان : آثار ابطال تصمیمات اداری در آراء دیوان عدالت اداری  با فرمت ورد


پایان نامه آثار ابطال تصمیمات اداری در آراء دیوان عدالت اداری

 

  • مبانی حاکمیت قانون

الف– آزادی به عنوان ایده‌ای بنیادین در فلسفه‌ی سیاسی مدرن، یکی از مبانی حاکمیت قانون محسوب می‌شود؛ اما پیش از توضیح این ادعا مناسب است بدین نکته اشاره کنیم که درباره‌ی ادعای پیش گفته اختلاف نظر وجود دارد، بدین ترتیب که آزادی تنها از دیدگاه طرفداران برداشت ماهوی حاکمیت قانون، یکی از مبانی حاکمیت قانون شمرده می‌شود و قائلین به برداشت شکلی از حاکمیت قانون، از دیگاه متفاوتی در زمینه‌ی نسبت میان آزادی و حاکمیت قانون برخوردارند. گرچه در این دیدگاه نیز نسبت میان آزادی و حاکمیت قانون بسیار قابل توجه است. (مرکزی مالمیر،1385: 82)

     برای توضیح آزادی (یا ارزش آزادی) به عنوان یکی از مبانی حاکمیت قانون، طرح سه پیش فرض مفید به نظر می‌رسد. فرض اول این که حاکمیت قانون موجب حفظ و صیانت از آزادی است، فرض دوم این که فلسفه ی حاکمیت قانون چیزی جز ارزش آزادی نیست، سوم این که حاکمیت قانون در معنای ماهوی آن، از آزادی و حقوق بشر غیر قابل تفکیک است . چنین مفروضاتی مبنای ادعای طرح آزادی به عنوان یکی از مبانی حاکمیت قانون به شمار می رود.

     ب- حقوق بشر: حقوق بشر امروزی قالب مدرن و تکامل یافته‌ی حق‎های طبیعی محسوب می‌شوند. حقوق بشر حق‌هایی دانسته شده‌اند که انسان به صرف انسان بودن و نه به دلیل ویژگی یا موقعیتی خاص دارا هستند.(راسخ ؛1384؛27 )

     «این دسته از حق‌ها  از آن جهت مبنای حاکمیت قانون شمرده می‌شود که یکی از پیش فرض‌های اصلی نظریه‌ی حاکمیت قانون، برخوردار بودن انسان از حقوق با ماهیت بیشتر اخلاقی است. حقوقی که وجود آنها بر مبنای استدلالاتی فلسفی یا اخلاقی فرض گرفته می‌شود و نقش دولت، صرفا شناسایی حقوق موجود و تضمین اعمال آن است. از سوی دیگر نظریه‌ی حاکمیت قانون به دنبال تضمین اعمال حقوق شهروندان از طریق طراحی سازوکاری قابل اطمینان و با ثبات است و بدین ترتیب حاکمیت قانون یکی از تضمین‌های اعمال حقوق بشر محسوب می‌شود.»(مرکزی مالمیر، 1385: 92)

     پ- برابری : «دو برداشت شکلی و ماهوی از برابری وجود دارد. برداشت شکلی از برابری، بر تساوی همگان در مقابل قانون تاکید می کند، اما برابری ماهوی از  صرف توجه به برابری شکلی در مقابل قانون فراتر رفته و به محتوای برابری و طبعا محتوای قانون توجه دارد.» (همان،105) یک ایده‌ی قدیمی مرتبط با حاکمیت قانون این است که قانون باید در وهله‌ی اول دربردارنده‌ی قواعد عام باشد تا احکام و فرامینی اختصاصی. اگر حکومت ها اساسا به به تعقیب اهدافشان به وسیله‌ی تصویب قوانین عام متعهد باشند فرصت کمتری را برای اتخاذ تصمیم‌های غیرمنصفانه بر علیه اشخاص و گروه های خاص، در اختیار خواهند داشت. اشخاص و گروه‌هایی که چه بسا به دلایلی فاقد پایگاه اجتماعی پرنفوذ  و حتی فاقد هر وسیله ای برای احقاق حقوق خویش از طریق جبران خسارت سیاسی توسط دولت هستند. بنابراین حاکمیت قانون و تعهد حکومت به اعمال قوانین عام بر همگان، از طرفی تضمین کننده‌ی برابری، به دلیل بی طرفی و رفتار منصفانه‌ی دولت با شهروندان و از طرف دیگر نگهبان حقوق و آزادی های شهروندان است.

     هدف از اصل حاکمیت قانون جلوگیری از سلطه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی یک فرد، یک گروه خاص و یا یک نظر و ایدئولوژی خاص بر مردم است.

سوالات یا اهداف پایان نامه :

تمامی این موارد باعث گردید تا سوال اصلی این پژوهش آن باشد که آثار ابطال تصمیمات اداری در دیوان عدالت اداری چه خواهد بود؟ در حین پاسخ به سوال اصلی پژوهش پرسش‌های دیگری نیز مطرح گردید که نگارنده در صدد بوده است تا به عنوان سوال‌های فرعی به آنها پاسخ گوید. از جمله مهمترین سوالهای فرعی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: مفهوم ابطال در حقوق اداری چیست؟ چه چیزی باعث شده تا ابطال از سایر عوامل زوال حقوقی تصمیمات اداری متمایز گردد؟ زمان اثر ابطال با در نظر گرفتن هر کدام از علل ابطال از کی خواهد بود؟ دیوان به هنگام بررسی مسئولیت مدنی دولت از کدام نظریه‌ی مسئولیت پیروی می‌کند؟ کدام دسته از حقوق اشخاص به هنگام ابطال تصمیمات در دیوان مورد حمایت قرار می‌گیرد؟ آیا کارمند به دلیل ابطال تصمیماتش در دیوان با مسئولیت اداری مواجه خواهد شد؟

 متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد

می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

متن کامل پایان نامه رشته حقوق - مقطع کارشناسی ارشد

لینک متن کامل پایان نامه رشته حقوق با عنوان : آثار ابطال تصمیمات اداری در آراء دیوان عدالت اداری  با فرمت ورد


دانلود پایان نامه ارشد : بررسی آثار ابطال تصمیمات اداری در آراء

 

حقوق اداری و حاکمیت قانون

«حقوق اداری منبعث از یافته‌های معاصر و تلاش‌های فکری و تجربی کسانی است که سعی در یافتن راه حل‌های عقلانی برای اداره‌ی عادلانه‌ی اجتماع و نظام سیاسی و اجرایی داشته‌اند. اجرای اصل حاکمیت قانون در دستگاه‌ها و سازمانهای اداری یکی از مظاهر اصول کلی است که در حقوق عمومی پذیرفته شده است و تابع قانون قرار دادن دستگاه‌ها و سازمانهای عمومی زاییده‌ی افکار آزادی طلبی است که که حکم می‌کند افراد در مقابل دولت تامین داشته باشند و ماموران و مقامات اداری نتوانند حقوق و آزادی افراد را تضییع کنند.»(ویژه، 1388: 92)

     به نوعی می‌توان گفت که قانونمداری در حوزه‌ی حقوق اداری ضرورت دو چندان می‌یابد چه در این گستره مقام اداری و طرف مقابل در موقعیت حقوقی یکسان قرار ندارند و بیم آن می‌رود که اداره از موقعیت برتر خود به اتکای قدرت عمومی سوء استفاده کند. «لذا مقامات عمومی و اداری در اتخاذ تصمیمات و انجام اقدامات اداری آزاد نیستند.»(هداوند، 1389: 86) از سوی دیگر وجود صلاحیت‌های اختیاری این ضرورت را بیشتر نشان می دهد. «با وجود حاکمیت قانون مقامات اداری علی رغم داشتن صلاحیت‌های اختیاری از اتخاذ تصمیم‌های خودسرانه و خارج از معنی و هدف قانونی که صلاحیت را به وی اعطا نموده است ممنوع هستند.» (همان:89)پس یکی از مهمترین حوزه‌هایی که قانونمداری باید در آن نهادینه شود اعمال اداری است. نتیجه استفاده از اصل قانونمداری در اداره آن است که اتخاذ و اعمال تصمیمهای خویش را محدود می‌نماید و این محدودیت برای اعمال اداری ناشی از مبنای بنیادین حکومت مدرن است که باید از حقوق و آزادیهای شهروندان حمایت و آنها را تضمین کند. کیفیت این تضمین را نیز قاضی احراز می نماید.

مبحث دوم :سایر عوامل زوال حقوقی تصمیمات اداره

 با شناخت سایر عوامل زوال حقوقی تصمیمات اداره می‌توان به راحتی بین این عوامل و ابطال تمایز قائل شد و در نتیجه به طور شفاف‌تری آثار ابطال تصمیمات اداری را بررسی نمود.عوامل دیگری که اداره می‌تواند به وسیله‌ی ایشان یک تصمیم را از گردونه‌ی نظم حقوقی خارج سازد لغو و نسخ می باشند. لذا این دو عامل در طی دو بند مورد بررسی قرار می گیرند.

گفتار اول: نسخ

نسخ در لغت به معنای ابطال، لغو و از بین بردن چیزی به جای آن است و در اصطلاح اصولیین عبارتست از «بردلشتن و لغو یک حکم بوسیله‌ی حکم دیگری که متاخر از آن است.» (محمدی،1385: 188)  واژه‌ی نسخ اصولا در دو مقوله می‌تواند کاربرد داشته باشد. یکی زمانی که واضع قانون تصمیم می‌گیرد به عمر آن قانون صریحا یا ضمنا پایان دهد و دیگری به هنگام نسخ تصمیمات اداری که این مقوله در این پژوهش مدنظر قرار دارد.

بند اول: نسخ قانون

نسخ اصولا در حوزه‌ی قانون و مصوبات قوه‌ی مقننه بکار می‌رود و هدف از بررسی آن ابتدائا مشخص شدن آن است که چه ویژگی‌هایی دارد و بعدا تاثیری است که نسخ یک قانون می‌تواند بر تصمیمات اداری داشته باشد.

      نسخ قانون عملی است که به موجب آن قانونگذار بطور صریح یا ضمنی اعتبار قانون را سلب کند و « ناظر به قاعده ای است که درست وضع شده و مدتی هم اعتبار داشته» (کاتوزیان،1383: 38) و از آنجا مربوط به قاعده‌ی درست است که مسئول تشخیص درستی یا نادرستی قانون شورای نگهبان است که آن نیز کنترلی است پیشینی که قبل از تصویب قانون صورت می پذیرد؛ لذا بحث صحیح یا ناصحیح بودن آن پس از تصویب مطرح نیست و مقام بالاتر یا مقام هم عرض آن را نسخ کرده است. به همین جهت با آیین نامه نمی‌توان قانون و با قانون نمی‌توان قانون اساسی را نسخ کرد، در نتیجه دیوان عدالت اداری که قانونگذار نیست، لذا قابلیت نسخ قانون را ندارد.

     از سوی دیگر از آنجایی که قانون صحیح صادر شده است نمی‌توان نسخ آن را به گذشته سرایت داد و آثار ناشی از آن تصمیم را از بین برد لذا باید به حقوق مکتسبه ی اشخاص که ناشی از مقررات منسوخ است احترام گذاشت.

بند دوم : نسخ تصمیمات اداری[1]

در مورد نسخ تصمیمات اداری به وسیله‌ی قانون گاهی اوقات دولت راجع به موضوعی که تصمیم‌گیری در مورد آن در صلاحیت وی می‌باشد، اقدام به وضع آیین نامه می‌کند. اما بعد مقنن در همین موضوع، قانونی را به تصویب می‌رساند که حکم آن مغایر با تصمیم عام‌الشمول اداره است. به طور کلی، بحث قواعد حل تعارض بین دو قاعده زمانی مطرح می‌شود که دو قاعده‌ی هم عرض بوده و از ارزش یکسانی برخوردار باشند. در حالی که قانون و آیین نامه هم عرض نیستند و قانون بر آیین نامه مقدم است. پس در تعارض بین قانون (چه قانون سابق باشد و چه لاحق ) و آیین نامه، خود بخود آیین نامه کنار گذاشته می‌شود. بنابراین اگر مقنن پس از صدور آیین‌نامه‌ای توسط دولت، تصمیم را در قالب یک قانون مغایر با آن اتخاذ کند، خودبخود دوره اعتبار آیین‌نامه پایان پیدا می‌کند. در این حالت بحث نادرستی آیین‌نامه و عدم صلاحیت دولت در خصوص تصمیم‌گیری راجع به آن موضوع مطرح نیست. بلکه دولت در دایره‌ی صلاحیتش و با رعایت تشریفات، آیین نامه‌ای را وضع کرده است که بعدا توسط مقنن با تصویب یک قانون کنار گذاشته شده است. حال سوالی که مطرح می‌شود این است که با توجه به صلاحیت عامی که طبق اصل 71 قانون اساسی به مجلس در خصوص وضع قانون داده شده است؛ آیا مقنن می‌تواند در هر حوز‌ه‌ای که اراده بکند تصمیم گیری نماید؟

      نظریات تفسیری شورای نگهبان در این خصوص نشان دهنده‌ی این است که طبق نظر این شورا قوه‌ی مجریه حریم حفاظت شد‌ه‌ای دارد که تعلق خاصی به قوه‌ی مجریه دارد و مجلس حق ورود به آن را ندارد. به عنوان مثال در زمانی که مقنن در خصوص ساعات کار بانک ها مصوبه‌ای را گذراند و ساعات کار بانک ها را مشخص نمود؛ این مصوبه توسط شورای نگهبان رد شد به این دلیل که تعیین ساعات کار بانک ها در صلاحیت قوه‌ی مجریه است. با توجه به این مسئله در می‌یابیم که اصل 71 قانون اساسی را نباید به گونه ای تفسیر نمود که مجلس بتواند در همه‌ی امور قوه‌ی مجریه دخالت کند؛ بلکه قوه‌ی مجریه حریم حفاظت شده‌ای دارد که مقنن مجاز به ورود به آن نیست. پس باید از روش نسخ آیین نامه بوسیله‌ی قانون به طور محتاطانه استفاده شود. در واقع مقنن نمی‌تواند وارد حوزه‌ی اجرا شود و در خصوص مقوله‌هایی که متعلق به قوه‌ی مجریه است و از جنس آیین نامه‌ای می باشد، قانون وضع می‌کند، هر چند که ارزش قانون بالاتر از آیین نامه است اما به هر حال در یک نگاه عام طبیعی است که اگر دولت آیین نامه‌ای را در حوزه‌ی صلاحیت خود وضع کند و سپس مقنن درآن خصوص صلاحیت داشته باشد و قانونی راجع به همان موضوع وضع کند خود بخود اعتبار آیین نامه پایان می یابد.

سوالات یا اهداف پایان نامه :

تمامی این موارد باعث گردید تا سوال اصلی این پژوهش آن باشد که آثار ابطال تصمیمات اداری در دیوان عدالت اداری چه خواهد بود؟ در حین پاسخ به سوال اصلی پژوهش پرسش‌های دیگری نیز مطرح گردید که نگارنده در صدد بوده است تا به عنوان سوال‌های فرعی به آنها پاسخ گوید. از جمله مهمترین سوالهای فرعی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: مفهوم ابطال در حقوق اداری چیست؟ چه چیزی باعث شده تا ابطال از سایر عوامل زوال حقوقی تصمیمات اداری متمایز گردد؟ زمان اثر ابطال با در نظر گرفتن هر کدام از علل ابطال از کی خواهد بود؟ دیوان به هنگام بررسی مسئولیت مدنی دولت از کدام نظریه‌ی مسئولیت پیروی می‌کند؟ کدام دسته از حقوق اشخاص به هنگام ابطال تصمیمات در دیوان مورد حمایت قرار می‌گیرد؟ آیا کارمند به دلیل ابطال تصمیماتش در دیوان با مسئولیت اداری مواجه خواهد شد؟

 متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد

می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

متن کامل پایان نامه رشته حقوق - مقطع کارشناسی ارشد

لینک متن کامل پایان نامه رشته حقوق با عنوان : آثار ابطال تصمیمات اداری در آراء دیوان عدالت اداری  با فرمت ورد


پایان نامه ارشد : بررسی آثار ابطال تصمیمات اداری در آراء دیوان ع

گفتاردوم :لغو

بند اول: مبنای لغو تصمیمات اداری

 سلسله مراتب اداری یکی از گونه های سازمان یافته‌ی روابط اجتماعی است که نمونه‌ی کهن و روشن آن سازمان‌های نظامی می‌باشد. «طبق این اصل هر ماموری که تحت نظر مامور دیگری انجام وظیفه می‌کند، مکلف به اطاعت از اوامر مافوق خود هست. بدین ترتیب هر مامور بر زیردستان خود حق فرماندهی از جمله صدور دستور و تصمیمات و نظارت دارد.» (امامی؛1388؛42)

     نظارت اداری در حقیقت نوعی خود نظارتی است که مبتنی بر سرعت و حذف تشریفات دست و پاگیر و زائد می‌باشد و به معنای این است که  دستگاه اداری به کمک ماموران خود بر اعمال خویش نظارت می‌کند و منظور از آن تطبیق اعمال اداره با قانون، مقتضیات، اقتصاد و کارآیی است. نظارت اداری باید طوری تنظیم شود که بتوان به آسانی اعمال و فعالیت های اداره را با قوانین، روشها و خط مشی‌های وضع شده از سوی هیات حاکمه و قدرت سیاسی تطبیق داد و از صحت اجرای آن اطمینان یافت. (موتمنی،1352: 12)

     نظارتی که مقام مافوق اداری نسبت به اعمال کارمندان زیردست خود معمول می‌دارد اشکال مختلفی دارد. شکلی از آن تایید و تصویب تصمیم متخذه زیردستان است. نوع دیگر کنترل مزبور،‌ لغو و ابطال اعمال حقوقی آنان می‌باشد. تعلیق اجرای تصمیمات زیردستان شکل سوم کنترل مافوق بر اعمال مادون و بالاخره از اصلاح و تغییر عملیات آنان به عنوان شکل چهارم کنترل مقام بالا دست اداری بر اعمال کارکنان زیر دست است. (انصاری،1384: 63)

     در هر یک از مدارج سلسه مراتب اداری، هر سرپرست بر اعمال زیردستان خود اختیار نظارتی وسیع دارد و در صورتی که اعمال و تصمیمات آنها را بر خلاف قانون و یا احیانا برخلاف مقتضیات اداری تشخیص دهد می‌تواند آن را لغو و باطل نماید و این اختیار ناشی از مسئولیتی است که معمولا و قانونا بر دوش او گذاشته شده است.

بند دوم : مفهوم و علل لغو تصمیمات اداری

عواملی که باعث می‌شود تا یک تصمیم نهایتا لغو گردد از این قرارند: (موتمنی، 1352: 15)

  • تطبیق اعمال اداره با قانون: نظارت از نقطه نظر قانون و مقررات آن است که ببینیم آیا دستگاه اداری، مقررات وضع شده از سوی قانونگذار را رعایت می‌کند یا نه. این نوع نظارت اصولا مربوط به اعمال حقوقی، عملیاتی و اقدامات مالی دولت است که معمولا از سوی مراجع قضایی صورت می‌گیرد.
  • تطبیق اعمال اداره با مقتضیات اداری : در نظارت قانونی، هدف بررسی این امر است که آیا اعمال اداره با قوانین و مقررات ارتباط دارد یا نه. در حالی که در این نظارت، مقصود، تطبیق اعمال اداره با مقتضیات اداری یعنی مصالح اجتماعی است که اداره باید ضمن انجام وظایف خود آن را رعایت کند. افزون بر اینکه «مصلحت» مفهومی عام‌تر از مفهوم قوانین و مقررات است و آن تصور ایده‌آلی است که در هنگام نظارت، باید در نظر گرفت و معیارها و خطوط آن را تعیین و مشخص ساخت. در این نوع نظارت، بازرس در ارزیابی اعمال اداره از ازادی عمل بیشتری برخوردار است.
  • تطبیق اعمال اداره با اقتصاد و کارآیی: این نوع نظارت مانند نظارت نوع دوم مبتنی بر ملاحظات و قضاوتهای شخصی است. مقصود از نظارت از نقطه نظر اقتصادی و صرفه جویی آن است که ببینیم آیا میان ارزش خدمات اداری و بهای تمام شد‌ه‌ی آن توازن و تعادلی برقرار است یا نه؟ و در نظارت از نقطه نظر کارآیی مقصود آن است که ببینیم اداره با صرف چه میزان از نیرو، قادر به انجام هدف‌های خود است 

     تصمیمات اداری به دو دسته‌ی عام‌الشمول و فردی تقسیم می‌شوند لذا معیارهای الغاء این تصمیمات  نیز باید به فراخور موضوع آن (که آیا یک حق فردی است یا عمومیت دارد) مورد بحث قرار گیرد. البته برخی موارد هست که در مورد هر دو یکسان است مانند این که لغو لزوما توسط یک مرجع اداری صورت می‌گیرد و در واقع آنچه به عنوان ابطال از سوی مرجع اداری صورت می‌پذیرد ماهیتا همان لغو است . در رابطه با لغو باید عنوان نمود که تصمیم ملغاء شده می‌تواند تصمیمی مطلوب یا نامطلوب باشد و اینکه لغو یک تصمیم اداری ناظر به آینده بوده و اصل بر عطف به ما سبق نشدن آن می‌باشد. اما در مورد عوامل لغو باید باید موشکافانه تر بحث نمود. در واقع اداره در خصوص لغو تصمیات خویش با محدودیت‌هایی روبرو است به خصوص در مورد تصمیمات فردی.

     لغو تصمیمات اداری مطلوب همچون جواز ساخت و ساز، پروانه یا مزایای اجتماعی می‌تواند حقوق و منافع افراد را تحت تاثیر قرار دهد. افزون بر این افراد اغلب فرض رابر این می‌نهند که تصمیمات رسمی و مطلوب، نهایی و لغو ناپذیرند. بنابراین لغو تصمیمات ممکن است انتظارات را بر باد دهد و به مخاطبان تصمیم لطمه وارد کند. لذا اداره نمی‌تواند با تصمیم جدیدش آن حق یا صلاحیت را از افراد سلب کند مگر این که مقنن چنین اجازه ای را به او داده باشد.

     در مورد اصل عطف به ما سبق نشدن بطور مطلق، نیز باید بیشتر دقت کرد، اگر بحث از لغو یک تصمیم مطلوب باشد آنگاه نمی‌توان به بهانه‌ی تغییر خط مشی و مقتضیات اداره حقوق افراد را زیر پا گذاشته و بر ایشان زیانهای مالی وارد نمود. اما گاه بحث از آن است که یک تصمیم نامطلوب (غیر قانونی) لغو می‌شود. در این مورد  «بطور سنتی بیشتر حقوقدانان در بیشتر نظام‌های حقوقی بر این عقیده‌اند که تصمیم‌های غیر قانونی را می‌توان بی هیچ دلیلی لغو کرد.» (شونبرگ1387: 63)  تصمیم غیر قانونی از لحاظ اتخاذ باطل و بی اثر شناخته می‌شود. این مساله مشکلات قابل ملاحظه ای ایجاد می کند زیرا انصاف نسبت به فرد با اصل دولت قانونمند در تعارض می افتد. در خصوص تصمیمات اداری عام‌الشمول اداره آزادی عمل بیشتری دارد و می‌تواند تصمیمات قبلی خود را تغییر دهد و یا لغو کند؛ چون فرض بر این است که همه‌ی افراد مخاطب آن هستند، اما باید توجه داشت که حتی در صورت تغییر یا لغو تصمیمات اداری عام‌الشمول، تغییر یا لغو آن تصمیمات نباید با حقوق افراد تعارض پیدا کند.

     «در خصوص تصمیمات اداری فردی اصل بر این است که اداره حق تغییر ندارد مگر در مواردی که استثنایی به موجب قانون وجود داشته باشد. البته تنها عاملی که ممکن است بتواند علاوه بر معیار قانونی تصمیم فردی را تحت الشعاع قرار داده باعث لغو آن گردد اضطرار است.»(واعظی، 1390: 35)

     این اضطرار را می‌توان در لغو اکران دو فیلم زندگی خصوصی و گشت ارشاد دید. می‌توان اضطرار را به برداشت شهروندان از این دو فیلم تعبیر کرد چنانکه هر دو فیلم مذکور از وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی مجوز اکران داشتند اما در حین اکران با اعتراضات مردمی مواجه شدند.هر چند سینمایی‌ها این عمل را عملی غیر قانونمند و سلیقه‌ای تعریف نمودند اما می‌توان گفت این عمل در جهت صلاحیتی بود که حقوق اداری برای یک مقام اداری با توجه به شرایط زمانی قائل است .البته این مسئله (اضطرار) موجب نخواهد شد تا اداره از جبران خسارت ناشی از لغو تصمیم خود سر باز زند.

سوالات یا اهداف پایان نامه :

تمامی این موارد باعث گردید تا سوال اصلی این پژوهش آن باشد که آثار ابطال تصمیمات اداری در دیوان عدالت اداری چه خواهد بود؟ در حین پاسخ به سوال اصلی پژوهش پرسش‌های دیگری نیز مطرح گردید که نگارنده در صدد بوده است تا به عنوان سوال‌های فرعی به آنها پاسخ گوید. از جمله مهمترین سوالهای فرعی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: مفهوم ابطال در حقوق اداری چیست؟ چه چیزی باعث شده تا ابطال از سایر عوامل زوال حقوقی تصمیمات اداری متمایز گردد؟ زمان اثر ابطال با در نظر گرفتن هر کدام از علل ابطال از کی خواهد بود؟ دیوان به هنگام بررسی مسئولیت مدنی دولت از کدام نظریه‌ی مسئولیت پیروی می‌کند؟ کدام دسته از حقوق اشخاص به هنگام ابطال تصمیمات در دیوان مورد حمایت قرار می‌گیرد؟ آیا کارمند به دلیل ابطال تصمیماتش در دیوان با مسئولیت اداری مواجه خواهد شد؟

 متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد

می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

متن کامل پایان نامه رشته حقوق - مقطع کارشناسی ارشد

لینک متن کامل پایان نامه رشته حقوق با عنوان : آثار ابطال تصمیمات اداری در آراء دیوان عدالت اداری  با فرمت ورد